کد مطلب:173280
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:121
رفع نیاز به اندازه ی معرفت
شخصی به حضور امام حسین علیه السلام آمده، عرضه داشت:
من خون بهایی را عهده دار شده ام، اما در پرداخت آن ناتوانم. پیش خود گفتم: این مشكل را با كریم ترین مردم عصر در میان بگذارم و كریم تر از شما نیافتم.
امام علیه السلام به او فرمود:
ای برادر! من سه سؤال از تو می كنم، اگر یكی را پاسخ دادی، یك سوم بدهی ات را می پردازم و اگر دو تا را جواب گفتی، دو سوم. اگر همه را صحیح پاسخ دادی، تمام بدهی ات را خواهم پرداخت.
مرد بی بضاعت با لحنی خاص گفت:
یابن رسول الله امثلك یسئل عن مثلی، و انت من اهل العلم والشرف؛ ای پسر رسول الله! آیا شخصی مثل شما - كه از خاندان علم و شرف هستی - از همچو منی سؤال می كند؟!
امام حسین علیه السلام فرمود:
بلی، از جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم كه فرمود:
المعروف بقدر المعرفة؛ نیكی و بخشش، به قدر معرفت گیرنده است.
مرد گفت:
هرچه می خواهی بپرس! و سؤال و جواب بین امام و این مرد این گونه ادامه یافت:
- كدام عمل فضیلت بیشتری دارد؟
- ایمان به خدا.
- راه نجات از هلاكت چیست؟
- اعتماد به خدا.
- آرایش و زیبایی یك فرد به چیست؟
- علم و دانشی كه با حلم و بردباری توأم باشد.
- اگر آن نبود؟
- ثروتی كه با انصاف و مروت همراه باشد.
- اگر آن نبود؟
- فقر و محرومیتی كه با صبر و پایداری همراه باشد.
- اگر آن هم نباشد؟
- در این صورت بهتر است بلایی از آسمان آمده و چنین كسی را نابود كند، كه او شایسته ی همین است.
در این جا امام حسین علیه السلام خندید و كیسه ای حاول هزار دینار به وی داد و سپس انگشتر خود را هم كه نگینش 200 درهم ارزش داشت، به عطای خویش اضافه كرد و فرمود:
یا اعرابی! اعط الذهب الی غرمائك و اصرف الخاتم فی نفقتك؛ ای مرد عرب! این سكه های طلا را به طلبكاران خود بده و انگشتری را هم در مصرف شخصی خود خرج كن.
مرد بدهكار با خوشحالی تمام، هدیه امام را گرفته و در حالی كه این آیه را قرائت می كرد: (الله اعلم حیث یجعل رسالته) [1] محضر امام را ترك كرد. [2] .
[1] انعام «6»، آيه ي 124.
[2] بحارالأنوار، ج 44، ص 196.